بــــــــــه نام ایــــــــــزد یکـتا
[ بازدید : 173 ] [ امتیاز : 3 ] [ امتیاز شما : ]
تو این وبلاگ قراره حرفای من و دلم نوشته بشه...
بعضے وقتا یڪیو دوست دارے....
ولے شرایط یہ جوریہ.....
ڪہ هیچوقت نمیشہ بهم برسیڹ.....
اونوقتہ ڪہ مجبورے.....
خودتو ڪم ڪم دور ڪنـــــ ے.....
سرد شـــــ ے....
حاضرے خودت اذیت شـــــ ے.......
حاضرے خودت تنهایـــــ ے.......
همہ ے دردا رو تحمڸ ڪنـــــ ے.......
تا اونیڪنہ دوسش دارے اذیت نشہ......
مجبورے بهش بگـــــ ے دیگہ نمیخوامت......
دیگہ دوست ندارم.....
گفتڹ ایڹ حرفا واسہ آدم خیلــــــــــ ے سختہ.......
قلبت از گفتنش درد میگیره......
ولـــــ ے طرف مقابلت........
هیچڪدوم از اینارو نمیدونــــــــــہ.......
فقط بهت میگــــــــــہ نامرد......
میگہ قلبمو شڪستـــــ ے..تنهام گذاشتـــــ ے......
ڪاش همدیگہ رو درڪ میڪردیم......
ڪاش میفهمیدیم......
همیشہ اونے ڪہ میره بے معرفت نیست.......
ڪاش میفهمیدیم........
بعضے وقتا رفتڹ بهتر از موندنہ......
فقط ڪــــــــــاش..
" ﺷﯿﺦ ﺑﻬﺎﯾﯽ "
خود گنه کاریم و از دنیا شکایت می کنيم!
غافل از خود، دیگری را هم قضاوت می کنيم!
کودکی جان می دهد از درد فقر و ما هنوز…
چشم می بندیم و هرشب خواب راحت می کنيم!
عمر کوتاه است و دنیا فانی و با این وجود…
ما به این دنیای فانی زود عادت می کنيم!
ما که بردیم آبرو از عشق، پس دیگر چرا…
عشق را با واژه هامان بی شرافت می کنيم؟
کاش پاسخ داشت این پرسش که ما در زندگی…
با همیم اما چرا احساس غربت می کنيم؟
من به این مصرع یقین دارم که روزی میرسد!
سوره ای از عشق را با هم قرائت می کنیم...
زنــــــــدگـــــي آرام است
مثل آرامش یک خواب بلند
زنــــــــدگـــــي شیرین است
مثل شیرینی یک روز قشنگ
زنــــــــدگـــــي رویایست
مثل رویای یک کودک ناز
زنــــــــدگـــــي زیباست
مثل زیبایی یک غنچه ی ناز
زنــــــــدگـــــي تک تک این ساعتهاست
زندگی چرخش این عقربه هاست
زنــــــــدگـــــي راز دل مادر من
زندگی پینه ی دست پدر است
زنــــــــدگـــــي مثل زمان در گذر است
زنــــــــدگـــــي آب روانی است روان میگذرد ...
آنچه تقدیر من و توست همان میگذرد...
بهترین تقدیر را برایتان آرزو دارم.
آبروی رفته دوباره بر نمیگردد...
اشکهــــــــــای ریخته شده بر نمی گردد...
قدم هــــــــــای رفته شده بر نمی گردد...
آرزو های بر باد رفته باز نمی گردد....
حرمتــــــــــہای شکسته شده بر نمی گردد...
دل شکسته ام درست نمیشود....
او کــــــــــه رفته....
دیـگر ""بــــــــــر نمی گــــــــــردد""
سکوت به حرمت دل شکسته ام....
سکوت میکنم،نه اینکــــــــــه دردی برای درمان نیست...
سکوت میکنم نه اینکه غمی برای گریه ندارم....
سکوت میکنــــــــــم نه اینکه دلی برای عاشقی ندارم...
سکوت میکنم...فقط بخاطر حرمت دل شکسته ام...
سکوت میکنم چون گناهی جز عاشقی ندارم....
سکوت میکنم چــــــــــون جــــــــــز"سکــــــــــوت" چاره ای ندارم...